یادداشت: ابلیس محترم... حسن سلمانی
الهه ی الهام
انجمن ادبی
 

با سلام و درود بر ابلیس عزیز و محترم؛

برخلاف خیلی ها،من از تو متنفرنیستم و از توی رانده شده از بهشت،به خدا یی که مطمئن ترین و بهترین وتنها پناهگاه امن  است پناه نمی برم.بلکه از دست شیطان درونم و از شیاطین پیرامونم از خدا کمک می خواهم. من برای تو احترام ویژه ای قائلم. چون تو را سمبل عشق و پرستش محبوب هستی. نه دیده ام و نه شنیده ام که موجودی تا این حد بر عشقش پافشاری کند تا جایی که از درگاه خالق یکتا رانده شود ، آن هم تا ابد.

تو تاب نیاوردی که موجود دیگری جایگاه تو را در پیشگاه خدای بزرگ اشغال کند و بشود ضلع سوم مثلث عشقی ات. تو حق خودت را مطالبه می کردی و نمی خواستی عشقت تکه پاره و تقسیم شود. کدام شیر نری اجازه می دهد که شیر نر دیگری پا به قلمرویش بگذارد؟!

در قضیه ی رانده شدنت از بهشت چیزی که به نظرم می رسد کیفر تو نیست؛ بلکه همان داستان آش لیلی است که« اگر با دیگرانش بود میلی / چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟» خدا هم تو را جور دیگری دوست دارد. 

فقط بعضی از آدم ها این  را می فهمند و خیلی های دیگر اصلا نمی فهمند یا خودشان را به نفهمی می زنند یا می خواهند که ما را در نفهمی نگه دارند. شاید تنها جرم تو این باشد که روی حرف معبود و معشوقت، اما و اگر و مگر آورده ای و به او اعتراض کرده ای.

به تو احترام می گذارم  چون دروغگو دشمن خداست و تو هرگز دروغ نگفتی و رانده شدن از بهشت را پذیرفتی و آتش جهنم را به جان خریدی اما ریاکارانه ،  تظاهر به اطاعت و عبادت نکردی و از موضع عاشقانه ات پا پس نکشیدی.

این که از بام تا شام به تو لعنت می فرستیم و از دستت به خدای بزرگ پناه می بریم هم حرفی است علیحده...

ازاول خلقت عادت کرده ایم که تمام تقصیرها را به گردن تو بیندازیم. اصلا ماشاء الله به  تو و به گردنت که این همه وزر و وبال آدمیزاد را از ازل تا ابد  متحمل می شوی و آخ هم نمی گویی!

دوستت دارم هزارتا...اما نه مثل فرقه های نوظهور . آن ها  به جایگاه رفیع تو پی نبرده اند و این گونه که خود را با دروغی آشکارا به ریش مبارک تو می بندند، به تو اهانت می کنند.

هرگز در ارتکاب گناهان کوچک وبزرگ جای پای تو را ندیده ام. هرگز به من وعده ای نداده ای که فردای قیامت بخواهی زیر قولت بزنی. هرگز، هرگز فریبم نداده ای . به یاد ندارم گفته باشم:« شیطان گولم زد!» مردانه و با شجاعت اشتباهم را پذیرفته ام بدون آن که تو را شریک جرمم کرده باشم.

کاش به جای این که با کارهای زشت و قول های ناپسند خود را به تو منسوب کنیم و بگوییم شیطان پرستیم  و یا گاه و بی گاه از تو بیزاری و برائت بجوییم و نادانسته و از روی حماقت تو را لعن و نفرین کنیم؛ آرزو می کردیم  که به اندازه ی تو خدایمان را عاشقانه می پرستیدیم و دوستش داشتیم!

« کاش می آورد مستی هر حرامی چون شراب/آن زمان معلوم می شد در جهان هشیار کیست»

کاش و ای کاش...!

حالا که می خواهم پای نوشته ام را امضاء کنم، دوستم مجید خادم که کنارم نشسته پیشنهاد می کند بنویسم«آیات شیطانی دو رسید-نویسنده حسن، سلمان، رشدی...» و هر دو می خندیم.



نظرات شما عزیزان:

؟
ساعت13:55---12 تير 1391
از اول هم همین بود هرکس عاشق میشه باید تاوان دوست داشتنش را پس بده هیچکس احساس شیطان را درک نکرد شیطان فرشته بود وبرای پرستش خدا افریده شده بود ودر ان لحظه از افرینشش فرا تر رفت تنها برای عشقی که داشت.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:ابلیس,مثلث,خالق,حسن سلمانی, :: 12:25 :: نويسنده : حسن سلمانی

آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان